نظر دکتر عباسی در مورد مذاکره با آمریکا
نگذارید قبحش از بین برود...
چند وقتی است که بحث مذاکره با آمریکا پیش آمده؛ ایران اعلام آمادگی کرده و آمریکا هم که از خدا خواسته، آماده مذاکره است. در ایران هم،عده ای از این عمل استقبال کرده اند، بعضی به شدت مخالفت کرده اند و عده ای هم برایشان مهم نیست. آن عده ای که استقبال کرده اند،بیشترشان قشر مرفه اند که عاشق آمریکا هستند و از هرگونه نزدیکی به آمریکا استقبال می کنند و کاری به کار ارزشهای انقلاب و... ندارند. جبهه مخالف هم اکثرأدانشجویان حزب اللهی هستند و آرمان گرا؛ استناد آنها هم به صحیفه امام (ره) است. اما در این مقاله قصد من،مطرح کردن موضع دکتر عباسی در این زمینه است:در چند وقت اخیر، بخصوص در مورد اجلاس شرم الشیخ تمام غرب به دنبال ما آمده بود تا رضایت ما را بگیرد برای شرکت در جلسه: بوش به رایس گفته بود در جلسه مودب باشد(!)، خاویر سولانا رسمأ تقاضا کرده بود، گزارش بیکر همیلتون تصدیق می کرد که ایران باید حضور داشته باشد،کیسینجر گفته بود باید با ایران تعامل کرد، و از طرف دیگر دولت عراق هم مصرّأ از ایران تقاضا میکرد که به این جلسه بیاید و با آمریکا مذاکراتی داشته باشد. تمام این کارها باعث شد که موضع ایران، موضعی مقتدرانه و عزت مدارانه باشد و همه ناز او را بکشند. این موضع، موضعی بوده که تا بحال هیچ وقت برای ایران بدست نیامده بود و فرصتی استثنائی بود؛ و هنوز هم هست چون در شرم الشیخ ما با آمریکا مذاکراتی اساسی نداشتیم، فقط مذاکراتی در حد چند کارشناس بود. اگر ایران در این موقعیت با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند (سر هر موضوعی) بازتاب بسیار خوبی دارد جون برای اولین بار، آمریکایی ها موقعی سر میز می نشینند که در موضع ضعف و تقاضا هستند؛ که این قضیه برای دیگر انقلابها و جنبشهایی که از انقلاب ایران تأثیر گرفته اند روحیه بسیار خوبی ایجاد می کند و الگوی بسیاری از انقلابهای دیگر می شود. دیگر اینکه این مذاکره اصلأ قرار نیست در مورد ایران و ارزشها و مواضع انقلابی ایران باشد، بلکه قرار است در مورد عراق باشد و طبق سخنان ولی فقیهمان، جلسه ای باشد که به آمریکا تذکر داده شود در مورد امنیت عراق مسئولیت اشغالگران در مورد عراق. و این وظیفه، موقعی که دولت عراق هم از ما برای این کار(مذاکره) تقاضا کرده است پررنگ تر می شود.
از این نوع مذاکرات -که یک طرف در موضع اقتدار است- روسیه خیلی استفاده کرده و می کند. می رود به آمریکا می گوید: قیمت ایران چنده؟ میگوید: می شوی عضو ناظر اتحادیه اروپا. او هم 6 ماهی ایران را سر قضیه بوشهر سر کار می گذارد. بعد این مدت بدو بدو از ایران طرفداری می کند و از پشت صحنه می رود و دوباره می گوید: ایران چند؟ دوباره امتیازی می گیرد و...ما هم در این مذاکرات باید برویم و بگوییم: این حزب الله لبنان که هیچی، 25 تا دیگه ش رو هم داریم. قیمت هر کدوم چقدره؟ مثلا میگن: شما نقض حقوق بشر نکردید. میگیم: کمه. میگن: شما آزادی تو کشورتون هست. میگیم : کمه؛ و همینطور امتیاز می گیریم و دوباره آمریکا را سر کار می گذاریم. کسانی که هم می گویند: اِ، آقا، کی آمریکا را سر کار میتواند بگذارد؟ باید بدانند که از آدم تا خاتم(ص) و از علی تا مهدی(عج) زحمت کشیدند و می کشند که مستضعفین بر مستکبرین غلبه پیدا کنند، و اقتدار ایران اسلامی در این برهه از زمان از جلوه های حرکت خونبار انبیاست.
"ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین" (سوره قصص/آیه 5)
اما خطری که در این میان وجود دارد این است که قبح این قضیه بشکند، و سر میز نشستن با آمریکا تبدیل به اتفاقی عادی شود؛ آقایانی که برای مذاکره می روند جوّ زیبا و فریبنده آنجا بگیردشان و مسئولیت اصلی را فراموش کنند. اگر این اتفاق بیافتد، بعد از مدتی تمام اثرات خوب بالا از بین می رود و امتیازاتی که الان داریم، آن موقع تمامأ از بین خواهد رفت. به همین دلیل هم بود که رهبر اجازه مذاکره با آمریکا را در دولتهای قبلی نمیدادند. اتفاقی هم که دانشجویان باید مواظب آن باشند، همین است که مسئولیت اصلی فراموش نشود و قبح این قضیه نشکند؛ و به نظر من مهمترین چیزی که باید آن را رصد کرد همین است. و الله خیر الحافظین
برگرفته از وبلاگ سازندگی